۱۳۹۱ تیر ۱۲, دوشنبه

یاد گلهای یاس بخیر

روی سردری خونه گلهای یاس بهاری
 یادته ازم گرفتی گفتی واسه یادگاری
لای دفترت گذاشتی اسممو زیرش نوشتی
گفتی تا آخر عمرت اونا رو نگه میداری
...
روزای رفته رو امروز همه رو مرور می کردم
از توی اون کوچه بازم دوباره عبور می کردم
 انگاری دل دیگه رفته، توی اون کوچه کسی نیست
تو گلهای یاس خونه دیگه اون عطر قدیم نیست...
...
عمریه رو سردریمون گل یاس میاد و میره
اما هیچی تو دل ما جاتو هیچوقت نمیگیره
من و کوچه چشم براهتیم ما هنوز همبازیاتیم

هیچ نظری موجود نیست:

خدایا! تو و اینهمه نعمت؟!!

خدایا! تو و اینهمه نعمت؟!!