۱۳۹۰ مرداد ۱۶, یکشنبه

دیس ایز د فرست نوت!

نمی دانی
که من در هر ستاره
که مه را تا سحر یار و ندیم است
و یا در چهره سرخ شقایق
که خود بازیچه دست نسیم است
در آن سرگشتگی ها
در این گمگشتگی ها
در آن اشکی که بر مژگان نشسته
در آن جامی که خالی مانده از می
در آوایی که بر می خیزد از نی
 نشانی از تو می بینم
سراغی از تو می گیرم ...

-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

اصولا کسانی وبلاگ درست میکنند که ممکنه حرفهای زیادی برای گفتن داشته باشند از حرفهای خاله زنکی گرفته تا حرفهای سیاسی خرکی!
من اما حرف زیادی برای گفتن ندارم و اصلا آدم کم حرفی هستم. اما گاهی اوقات روزگار چنان دمار از آدم در میاره که میخوای با تمام وجود فریاد بکشی ولی کسی نشنوه! چه جایی بهتر از یک وبلاگ از قبل فیلتر شده!
و اما اینکه هیچ علاقه ایی ندارم کسانی که حقیرند از اینجا بازید کنند و نظرات حقیرانه خود را بنویسند. هر چند که من هیچ نظری را سانسور یا ویراش نخواهم کرد مگر آنکه کلمات رکیک استفاده شده باشد. پیامی که قبل از ورود به وبلاگ خواهید دید، صرفا هشداریست که اگر به اندازه یک آدم 18 ساله نمی فهمید (یا نمیخواهید بفهمید) دلیلی وجود ندارد که وارد وبلاگ شوید. همین.

هیچ نظری موجود نیست:

خدایا! تو و اینهمه نعمت؟!!

خدایا! تو و اینهمه نعمت؟!!